داستان‌های مثنوی

فخری قمیشی

مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی این کتاب از ۲۶,۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده ‌است که در واقع عنوان کتاب نیز هست. خانم فخری قمیشی داستان‌های شیرین این کتاب را در قالبی ساده‌فهم بیان و تفسیرمی‌کنند read less
ArtsArts
#90 - صبر لقمان در کار حضرت داوود
Mar 13 2023
#90 - صبر لقمان در کار حضرت داوود
رفت لقمان سوی داود صفا*دید کو می‌کرد ز آهن حلقه‌ها | جمله را با همدگر در می‌فکند*ز آهن پولاد آن شاه بلند | صنعت زراد او کم دیده بود*درعجب می‌ماند وسواسش فزود | کین چه شاید بود وا پرسم ازو*که چه می‌سازی ز حلقه تو بتو | باز با خود گفت صبر اولیترست*صبر تا مقصود زوتر رهبرست | چون نپرسی زودتر کشفت شود*مرغ صبر از جمله پران‌تر بود | ور بپرسی دیرتر حاصل شود*سهل از بی صبریت مشکل شود | چونک لقمان تن بزد هم در زمان*شد تمام از صنعت داود آن | پس زره سازید و در پوشید او*پیش لقمان کریم صبرخو | گفت این نیکو لباسست ای فتی*در مصاف و جنگ دفع زخم را | گفت لقمان صبر هم نیکو دمیست*که پناه و دافع هر جا غمیست | صبر را با حق قرین کرد ای فلان*آخر والعصر را آگه بخوان | صد هزاران کیمیا حق آفرید*کیمیایی همچو صبر آدم ندید 📻 📻 📻 این برنامه‌ای است از رادیو بامداد تمامی قسمت‌های این مجموعه را می‌توانید در وبسایت رادیو بامداد بشنوید www.RadioBamdad.com
#85 - دباغ در بازار عطاران
Dec 3 2022
#85 - دباغ در بازار عطاران
آن یکی افتاد بیهوش و خمیدچونک در بازار عطاران رسید | بوی عطرش زد ز عطاران رادتا بگردیدش سر و بر جا فتاد | هم‌چو مردار اوفتاد او بی‌خبرنیم روز اندر میان ره‌گذر | جمع آمد خلق بر وی آن زمانجملگان لاحول‌گو درمان کنان | آن یکی کف بر دل او می براندوز گلاب آن دیگری بر وی فشاند | او نمی‌دانست کاندر مرتعهاز گلاب آمد ورا آن واقعه | آن یکی دستش همی‌مالید و سروآن دگر کهگل همی آورد تر | آن بخور عود و شکر زد به هموآن دگر از پوششش می‌کرد کم | وآن دگر نبضش که تا چون می‌جهدوان دگر بوی از دهانش می‌ستد | تا که می خوردست و یا بنگ و حشیشخلق درماندند اندر بیهشیش | پس خبر بردند خویشان را شتابکه فلان افتاده است آن‌جا خراب | کس نمی‌داند که چون مصروع گشتیا چه شد کور افتاد از بام طشت | یک برادر داشت آن دباغ زفتگربز و دانا بیامد زود تفت 📻 📻 📻 این برنامه‌ای است از رادیو بامداد تمامی قسمت‌های این مجموعه را می‌توانید در وبسایت رادیو بامداد بشنوید www.RadioBamdad.com